معنا

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تسلی دل» ثبت شده است

نرسیدن


با خود عهد کرده ام که در این صراط حق، تسلیم اراده ی غیر او نشوم.

نرسیدن را هنوز در ذهن خود راه نداده ام!
اما چه می شود کرد؟
باید تسلیم اراده اش بود، و غیر از این باطل است.

به خود قول می دهم که کاسه ی «چه کنم» دست نخواهم گرفت!، زیرا که چراغ امیدم از لا به لای شکاف پریشانی خاطر، همواره سوسو می زند، و چندباره تسلی می بخشد این دل را.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نور امید




از شکاف پریشانی خاطر، نور امید سوسو می زند، و مایه تسلی این دل می شود.
و باز توکل به او...  و تسلیم اراده ی او.

و دیگر هیچ.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰